مؤیدالاسلام؛ از مشروطهخواهی تا هواداری از رضاشاه
سید جلالالدین حسینی (مؤیدالاسلام) و گرایش به روزنامهنگاری
زمانی که مؤیدالاسلام برای تجارت به بندرعباس سفر کرد، در مدت اقامت 45 روزهی خود در این شهر، با سید جمالالدین اسدآبادی ملاقات نمود.[1] این ملاقات سرآغاز شکلگیری فصل تازهای در زندگی مؤیدالاسلام میشود که تا پایان عمر، وی را به خود مشغول میدارد.
اندیشههای سید جمالالدین اسدآبادی، که در پی ریشه کن کردن استبداد و استعمار و خواستار اتحاد مسلمانان بود، تأثیر زیادی بر مؤیدالاسلام گذاشت. مؤیدالاسلام به همراه وی به تهران میرود و از آنجا روانهی عمان میشود و پس از یک سال و نیم اقامت در آنجا، به هندوستان میرود و در شهر کلکته اقامت میگزیند.
سپس مکاتباتی بین سید جمال در انگلستان، میرزا ملکمخان ناظمالدوله، سفیر ایران در لندن، و مؤیدالاسلام در کلکته صورت میگیرد و در جریان این نامهنگاریها، هر سه نفر به این نتیجه میرسند که مردم ایران نیاز شدیدی به انقلاب فکری دارند که در سایهی آگاهیبخشی روزنامههای آزاد و فارسیزبان امکانپذیر میشود.[2] با توجه به فضای استبدادی داخل ایران و وجود نظارت شدید بر مطبوعات داخلی، این سه تصمیم گرفتند روزنامههای برونمرزی منتشر سازند و از این طریق به جهتدهی افکار عمومی و رشد آگاهی سیاسی آنها بپردازند.
به این ترتیب، سید جمال روزنامهی «عروهالوثقی» را در پاریس منتشر ساخت. میرزا ملکمخان روزنامهی «قانون» را در لندن به چاپ رسانید و مؤیدالاسلام نیز دست به انتشار روزنامهی «حبلالمتین» در کلکته زد. این روزنامهها چون در خارج از کشور و به دور از اعمال سانسورهای دولتی و به صورت آزادانه منتشر میشدند، سهم بسزایی در ارتقای آگاهی سیاسی مردم ایران داشتند.
حاصل هماندیشی مؤیدالاسلام با سید جمالالدین و میرزا ملکمخان، گرایش وی به تأسیس روزنامهی برونمرزی در سالهای طاقتفرسای استبداد ناصری بود. مؤیدالاسلام در هندوستان، که تا پایان عمر محل اقامت وی بود، به تأسیس نشریات متعدد پرداخت. از جملهی این روزنامهها روزنامهی حبلالمتین فارسی بود که در سال 1311هـ.ق. منتشر شد. علاوه بر اینها، مؤیدالاسلام روزنامهی حبلالمتین تهران را، که در واقع شاخهای از حبلالمتین کلکته بود، توسط برادر خود، سید حسن کاشانی، در سال 1325هـ.ق. منتشر ساخت.
حبلالمتین کلکته
مشهورترین و مهمترین نشریهای که مؤیدالاسلام منتشر ساخت نشریهی حبلالمتین به زبان فارسی است که اولین شمارهی آن در روز 11 جمادیالثانی سال 1311هـ.ق به چاپ رسید و مدت نزدیک به 4 سال ادامه یافت. این روزنامه، که بزرگترین روزنامهی فارسیزبان در خارج از کشور تا به امروز است، به صورت هفتگی، ابتدا با چاپ سنگی و سپس با چاپ سربی انتشار یافت؛[3] روزنامهای که به موضوعات مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی میپرداخت و در بیشتر کشورها، از جمله ایران، هندوستان، مصر، روسیه، عثمانی و... نماینده داشت و اخبار این کشورها، به ویژه ایران، را به چاپ میرسانید.[4] نام این روزنامه از سال هفتم به روزنامهی مقدس حبلالمتین و بعدها به نامه مقدس تغییر یافت.[5] بدیهی است که تیراژ حبلالمتین در مدت حیات طولانی این روزنامه، به دلیل تغییر در میزان و اهمیت آن، دچار تغییرات زیادی شده است. این روزنامه ابتدا با تیراژ حدود 500 نسخه کار خود را آغاز کرد و سپس به 3 هزار نسخه رسید.آرامآرام و با سیر حوادث و تحولات، تیراژ این روزنامه به 5 هزار، 7 هزار و 12 هزار میرسد. در سالهای انقلاب مشروطه این رقم به بالاترین حد خود، یعنی 35 هزار شماره، میرسد که در میان نشریات زمان خود، رقمی کمنظیر محسوب میشود. در اواخر حیات روزنامه، یعنی در دورهی رضاشاه، با کاسته شدن از اهمیت روزنامه، تیراژ آن به 2 هزار و پایینتر از آن کاهش مییابد.[6]
حبلالمتین، به سبب بیان صریح و بیپردهی مشکلات، به سرعت در میان مردم محبوبیت یافت. از دیگر دلایل رواج این روزنامه، توزیع رایگان بیش از 5 هزار نسخه از آن در هفته، بین روحانیون نجف و علمای ایران بود که این توزیع رایگان به مدت 10 سال ادامه داشت. زینالعابدین مراغهای پول بسیاری برای مؤیدالاسلام میفرستاد تا وی بتواند این نشریه را به طور رایگان برای علما بفرستد.[7] از اینجا پیوستگی میان روزنامه و روحانیون پدید آمد.[8]
این روزنامه در طول مدت انتشار خود بارها توقیف شده[9] و پس از مدتی دوباره شروع به کار نموده است. صراحت روزنامه در بیان مفاسد و معایب حکام ایران و خطاهای کارگزاران به اندازهای بود که میرزا علیاصغر اتابک، ورود آن را به ایران به مدت 4 سال ممنوع اعلام کرد. از دلایل این ممنوعیت درج مقالات تندی بود که در مورد دریافت وام از دولت روسیه نوشته شده بود. همچنین با وجود اینکه این روزنامه در هند از آزادی قابل توجهی برخوردار بود، چند بار از طرف دولت هند، یک بار به مدت یک سال و بار دیگر به مدت 8 سال توقیف شد و به ایران نیامد. نخستین توقیف از سوی دولت هند، درست معلوم نیست، اما آغاز توقیف دوم از سال 1295 تا 1303هـ.ش. بوده است. انتشار دوبارهی این روزنامه از سال 1303 تا 1309هـ.ش. که سال فوت مؤیدالاسلام است، ادامه داشت.
[10]
مسئلهی جانبداری حبلالمتین از رضاشاه، از زمان روی کار آمدن وی تا پایان حیات این روزنامه، ابهامات زیادی در مورد مؤیدالاسلام به وجود آورده است. عدهای این هواداری را به دلیل کمک مالی رضاشاه به این روزنامه میدانند. نشریهی حبلالمتین در اواخر حیات خود دچار گرفتاریهای مالی بود و حمایتهای مالی رضاشاه میتواند دلیلی بر حمایت معنوی حبلالمتین از وی باشد.
مؤیدالاسلام و حبلالمتین در دورهی قاجار
روزنامهی حبلالمتین، که در دورهی استبداد ناصری (13سال پیش از انقلاب مشروطه) پا به عرصهی مطبوعات گذاشت، با وجود توقیفهای بسیار تا نخستین سالهای سلطنت رضاشاه پهلوی ادامه یافت. یکی از مهمترین دغدغههای مؤیدالاسلام در این سالها، اتحاد مسلمانان و رفع گرفتاریهای آنان بود. پس از گذشت حدود 5 سال از انتشار روزنامه و سیر حوادث ایران و بیداری مردم، روزنامهی حبلالمتین نیز رویهی خود را اندکی تندتر کرد و به نگارش مقالاتی دربارهی آزادی، عدالت و قانون پرداخت. این دورهی روزنامه بسیار بااهمیت است و در خیزش مشروطهخواهی نقش بسزایی را ایفا نموده است.پس از قتل ناصرالدینشاه و به تخت نشستن مظفرالدینشاه و کاسته شدن از اختناق کشور، وضعیت روزنامهها اندکی بهبود یافت. روزنامهی حبلالمتین نیز از رونق فضای مطبوعاتی کشور بیبهره نماند. به طور کلی مظفرالدینشاه با مؤیدالاسلام و حبلالمتین میانهی خوبی داشت و همین شاه بود که به وی لقب «مؤیدالاسلام» را اعطا کرد. اما با وجود این، روزنامهی حبلالمتین و مدیر آن مورد سوءظن درباریان قرار داشتند، به طوری که بارها برای خاموش کردن آن کوشیدند. از جملهی این موارد، توقیف روزنامه به دستور اتابک، صدراعظم مظفرالدینشاه، بود که به مدت 4 سال از ورود روزنامه به داخل ایران جلوگیری کرد. البته در این مدت هم این روزنامه، به صورت پنهانی و غیرقانونی، به دست خوانندگان آن میرسید.
در دورهی سلطنت مظفرالدینشاه قاجار و وجود آزادی نسبی، مؤیدالاسلام به فکر تأسیس شاخهای از حبلالمتین کلکته در تهران افتاد تا یکی از نقایص حبلالمتین کلکته، که دیر رسیدن آن به خوانندگان بود، از بین برود. از این رو، در سال 1325هـ.ق. با سرمایه و امتیاز خود، روزنامهی حبلالمتین تهران را انتشار داد و برادر خود، سید حسن کاشانی، را به عنوان نایب مدیر روزنامه منصوب کرد.
این روزنامه، که به درج اخبار خارجی و داخلی و مقالات روشنگرانه میپرداخت، در پیشبرد انقلاب مشروطه بسیار تأثیرگذار بود. پس از به توپ بستن مجلس توسط روسها و آغاز استبداد صغیر، به دستور محمدعلیشاه، 5 نفر به خارج از ایران تبعید شدند که سید حسن کاشانی از جملهی این افراد بود. سید حسن، پس از مدتی اقامت در قفقاز، پنهانی به رشت آمد و در این شهر روزنامهی حبلالمتین رشت را منتشر ساخت. پس از انتشار چند شماره از حبلالمتین در رشت، در سال 1327هـ.ق. به سبب خروج محمدعلیشاه از تهران، سید حسن کاشانی دوباره به تهران بازگشت و انتشار روزنامه را در تهران از سر گرفت. پس از این، به علت درج مقالهای با عنوان «اذا فسد العالِم فسد العالَم» اعتراضی علیه روزنامه بلند میشود و این روزنامه برای همیشه تعطیل میشود.[11]
شاید بتوان مهمترین و تأثیرگذارترین دورهی روزنامهی حبلالمتین کلکته را پس از روی کار آمدن محمدعلیشاه و آغاز استبداد صغیر دانست. در این دوره، به دلیل وجود سانسور در روزنامههای داخلی و نظارت بر آنها، حبلالمتین نقش مهمی را در آگاهیبخشی ایفا میکرد. اهمیت این روزنامه در دورهی مشروطه به قدری بود که مهدی ملکزاده دربارهی آن میگوید: «روزنامهی حبلالمتین را رهبر آزادی و یکی از پایههای کاخ مشروطیت ایران باید دانست و نام نویسندهی آن را در سرلوحهی مردان اصلاحطلب و وطنخواه ایران جای داد.»
در مجموع، این دوره از روزنامهنگاری مؤیدالاسلام به سبب روشنگری و خدمت به ایران بسیار بااهمیت است. در این دوره، مؤیدالاسلام خواهان اتحاد دنیای اسلام و مخالف حضور بیگانگان در کشورهای مسلمان، از جمله روسیه در ایران، بود.
پس از برکناری محمدعلیشاه از سلطنت توسط مشروطهخواهان و تاجگذاری احمدشاه نوجوان، تحول مثبتی در روزنامههای ایران پدید آمد و روزنامهنگاران بار دیگر فرصت یافتند تا به طور آزادانه به فعالیت بپردازند. در این دورهی 10 ساله، حبلالمتین به رویدادهای داخلی و نیز برخورد منافع قدرتهای بزرگ و پس از آن، درگیر شدن آنها در جنگ جهانی میپردازد. نکتهی قابل توجه در مورد جنگ جهانی این است که بر خلاف بیشتر ایرانیان و روزنامههای فارسیزبان، که طرفدار آلمان و جبههی متحدین بودند، حبلالمتین بر بیطرفی ایران پافشاری میکرد و در مورد طرفداری از آلمان به دمکراتها و سایر طرفداران آلمان هشدار میداد. پیداست که این موضع حبلالمتین مورد رضایت انگلیس واقع شود، زیرا انگلیس از تمایل ایرانیها به پیروزی آلمان در جنگ باخبر بود، اما تأکید مؤیدالاسلام بر بیطرفی ایران و عدم طرفداری از آلمان به بیراهه کشیده شد و تا مرز ستایش از انگلستان پیش رفت.[12]
مؤیدالاسلام، که در روزنامهاش دغدغهی پیشرفت و اعتلای وطن داشته است، در دوران فعالیت مطبوعاتی خود، با وجود خدمات فراوان و روشنگریهای سودمند، گاهی در طرفداری از یک جناح، فرد یا کشور دچار افراط شده است. علاوه بر طرفداری مؤیدالاسلام از انگلیس در جنگ جهانی اول، مؤیدالاسلام طرفداری از اقدامات رضاشاه را در کارنامهی مطبوعاتی خود دارد که برخی، آن را بزرگترین اشتباه دوران روزنامهنگاری وی میدانند.
نکتهی قابل توجه در مورد جنگ جهانی این است که بر خلاف بیشتر ایرانیان و روزنامههای فارسیزبان، که طرفدار آلمان و جبههی متحدین بودند، حبلالمتین بر بیطرفی ایران پافشاری میکرد و در مورد طرفداری از آلمان به دمکراتها و سایر طرفداران آلمان هشدار میداد. پیداست که این موضع حبلالمتین مورد رضایت انگلیس واقع شود، زیرا انگلیس از تمایل ایرانیها به پیروزی آلمان در جنگ باخبر بود.
حبلالمتین در دورهی رضاشاه
با کودتای 1299هـ.ش. علیه حکومت احمدشاه قاجار و ظهور رضاخان در عرصهی سیاست، بسیاری از مردم، سیاستمداران و روشنفکران ایرانی، وی را سکاندار پیشرفت و بازیابی عظمت ایران میپنداشتند. مؤیدالاسلام نیز متأثر از جو عمومی حاکم بر این دوران، به ظهور رضاخان و اقداماتش در چارچوب نوسازی با نگاهی مثبت مینگریست، اما آنچه مایهی شگفتی است و دفاع از وی را بسیار مشکل میسازد، حمایت بیچونوچرای مؤیدالاسلام از رضاخان و اقدامات وی تا آخر حیات روزنامه است.چشمپوشی مؤیدالاسلام از سیاستهای غلط رضاشاه و نقض اصول مسلم دمکراسی توسط وی و یکسویه نگریستن به اقدامات او، از جمله بزرگترین اشتباهات کارنامهی مطبوعاتی مؤیدالاسلام است. این مسئله هنگامی تأملبرانگیزتر میشود که در مجموع، بیشتر نویسندگان، روزنامهی حبلالمتین را در دورهی 3 پادشاه قاجار و پیش از روی کار آمدن رضاشاه، دارای رویکردی بیطرفانه میدانند. این مسئله در کتاب هـ.ل. رابینو آمده است.[13] اما نگاهی به عناوین و محتوای مقالات حبلالمتین در دورهی رضاشاه، بیطرفی روزنامه را در این دوره به چالش میکشد.
از جمله مقالاتی که برای طرفداری از اقدامات رضاشاه توسط این روزنامه به چاپ رسید عبارتاند از: «راهآهن سراسری»،[14] «لغو کاپیتولاسیون»،[15] «پوشیدن لباس متحدالشکل»،[16] «تخت قاپو کردن عشایر»[17] و... حبلالمتین در تمامی این مقالات اقدامات رضاشاه را ستوده و به بزرگنمایی آنها پرداخته است.
در شرایطی که رضاشاه اصول اساسی دمکراسی را زیر سؤال برده بود و به دخالت آشکار در انتخابات مجلس شورای ملی، سانسور شدید، اعمال محدودیتهای فراوان سیاسی و اجتماعی و سلب آزادیهای شخصی و اجتماعی دست میزد، حبلالمتین به سادگی از کنار این مسائل عبور میکرد. این روزنامه همچنین در مواردی که به برخی کاستیها و مشکلات جامعه، از جمله دخالت در انتخابات مجلس، رشوهخواری و فساد در ادارات و برخی مشکلات و معضلات در شهرستانها اشاره میکند، آنها را به زیردستان رضاشاه نسبت میدهد و شخص رضاشاه را از اتهام بری میداند. وی حتی اشاره میکند که زیرمجموعهی دولت سعی میکنند اعلیحضرت را از این مشکلات بیخبر نگاه دارند. به طور کلی، روزنامهی حبلالمتین هر ترقی و پیشرفتی را به رضاشاه نسبت میداد و هر گونه کوتاهی و قصور را به زیرمجموعهی دولت. این روزنامه حتی در جایی که به برخی اقدامات سرکوبگرایانه و برکناری مخالفان رضاشاه اشاره میکند، از این اقدامات تقدیر مینماید و با عنوان «خشم مقدس» از آنها یاد میکند.[18]
مسئلهی جانبداری حبلالمتین از رضاشاه، از زمان روی کار آمدن وی تا پایان حیات این روزنامه، ابهامات زیادی در مورد مؤیدالاسلام به وجود آورده است. عدهای این هواداری را به دلیل کمک مالی رضاشاه به این روزنامه میدانند. نشریهی حبلالمتین در اواخر حیات خود دچار گرفتاریهای مالی بود و حمایتهای مالی رضاشاه میتواند دلیلی بر حمایت معنوی حبلالمتین از وی باشد. «روزنامه خدمات رضاخان سردار سپه را به هنگام نخستوزیریاش میستود و سردار سپه نیز به آن یاری مالی میداد و چون به تاج و تخت دست یافت، مجلس را واداشت که یاری مالی به حبلالمتین را صورتی رسمی دهد. به قول رحیمزاده صفوی، روزنامه مورد عنایت کامل رضاشاه بود.»[19]
برخی نیز علت تفاوت این دوره از حیات حبلالمتین با دورههای پیشین را به کهولت سن و نابینایی مؤیدالاسلام نسبت دادهاند و اینکه این روزنامه در این دوره، عملاً توسط دختر مؤیدالاسلام سرپرستی میشد و خود وی نقش چندانی در نگارش و نظارت بر مقالات روزنامه نداشت. مؤیدالاسلام در سال 1309هـ.ش. از دنیا میرود و با پایان یافتن عمر وی، حیات روزنامهی حبلالمتین نیز برای همیشه به پایان میرسد.
پی نوشت ها :
[1]عنایتالله رحمانی، روزنامهی حبلالمتین، 39 سال پیکار علیه بیعدالتیها، مجلهی یاد، بهار و تابستان 1388، شمارهی 91 و 92، ص 176 و 177.
[2]محمد صدر هاشمی، تاریخ مجلات و جراید ایران، جلد دوم، تهران، انتشارات کمال، ص 200.
[3]جعفر خمامیزاده، روزنامههای ایران از آغاز تا سال 1329هـ.ق. (1289هـ.ش.) برداشتی از فهرست هـ.ل. رابینو، تهران، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، ص 123.
[4]نورالله ایرانپرست، مدیر حبلالمتین، مجلهی ارمغان، سال دهم، شمارهی 5 و 6، ص 281.
[5]ناصرالدین پروین، همان، ص 478.
[6]محمدرضا خطیبینژاد، بررسی رابطهی متنی نشریات فارسی در روزنامهی حبلالمتین کلکته، مجلهی یاد، بهار و تابستان 1388، شمارهی 91 و 92، ص 197.
[7]سید جعفر حمیدی، بوشهر در مطبوعات عصر قاجار (جنوب، حبلالمتین، مظفری)، انتشارات وزارت امور خارجه، چاپ اول، بهار 1378، ص 41.
[8]صدر هاشمی، همان، ص 201.
[9]دفعات توقیف این روزنامه به طور دقیق مشخص نیست. برخی آن را 43 بار (مانند نورالله ایرانپرست)، برخی 46 بار (مانند محمد گلبن)، برخی 47 و عدهای 54 بار میدانند.
[10]سید جعفر حمیدی، همان، صص 41 و 42.
[11]محمد گلبن، سید حسن کاشانی و روزنامهی حبلالمتین و محاکمهی او، پیک نور، ضمیمهی زمستان 1384، ص 77.
[12]ناصرالدین پروین، همان، صص 481 تا 485.
[13]جعفر خمامیزاده، همان، ص 123.
[14]روزنامهی حبلالمتین، سال 35، شمارهی 40، 6 جمادیالاول 1346، ص اول و دوم.
[15]همان، سال 36، شمارهی 26، 16 ذیقعده 1346، ص اول.
[16]همان، سال 37، شمارهی 5، 17 شعبان 1347، ص اول.
[17]همان، سال 38، شمارهی 8، 27 شعبان 1348، ص 13.
[18]علی ططری، انعکاس تحولات سالهای آغازین حکومت رضاشاه در هفتهنامهی حبلالمتین کلکته، مجلهی یاد، بهار و تابستان 1388، شمارهی 90 و 91، ص 216.
[19]ناصرالدین پروین، همان، صص 485 و 486.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}